بررسی دموی بازی Bloodroots, یک طراحی هنری جذاب، یک گیمپلی سریع و خشونتبار و یک نقش اصلی به نظر نیمه دیوانه! بازی Bloodroots در همین چند دقیقه کوتاهی که در دموی خود به نمایش گذاشته، برای من به یکی از مهمترین عناوین مورد انتظارم تبدیل شد. در جریان مراسم E3 2019 کد نسخه دموی بازی در اختیار بازیسنتر قرار داده شده بود و با عرضه عمومی این نسخه دمو، تصمیم گرفتیم تا بررسی کوتاهی از آن داشته باشیم.
مردی با ریش سیاه بلند که پوستین خاکستری رنگ یک گرگ را به تن دارد، در تاریکی مطلق در کنار آتش نشسته و در تنهایی خود به تأمل در احوال بشر فانی مشغول است. لحظاتی بعد مردی که پوستین گرگی سیاه رنگ به تن دارد، خرامان خرامان از پشت سر به مرد متفکر نزدیک شده و ناگهان با تبر خود را از پشت ضربهای بر گردن او فرود میآورد! ناگهان تاریکی از بین رفته و مرد متفکر خود را در جنگلی انبوه مییابد و تصمیم میگیرد تا از تفکر دست برداشته و به دنبال مرد سیاهپوش بگردد. از اینجا کنترل مرد متفکر در اختیار بازیکن قرار میگیرد.
Bloodroots از زاویه ایزومتریک داستان مرد متفکر، که سازندگان در موارد تبلیغاتی بازی از او با نام Mr. Wolf یاد میکنند، را روایت میکند. در ابتدای کار مشخص میشود که خبری از هیچ مکانیکهای پیچیده گیمپلی نیست و پریدن، برداشتن اشیا، حمله کردن و راه رفتن تنها ابزار شما در راه پیدا کردن فردیست که در تصویر ابتدایی به «آقای گرگ» حمله کرده بود. اما نه، یک مکانیک مهم دیگر هم وجود دارد: هر شیئی که در دنیای Bloodroots میبینید میتواند به عنوان اسلحه مورد استفاده قرار گیرد و همین مکانیک به ذهن ساده، در عمل تفاوتهای بزرگی در تجربه بازیکن ایجاد میکند.
در ابتدای کار با دست خالی از اسلحه و فقط با مشتهای آقای گرگ، به جنگ اولین دشمن خود میروید و احتمالاً همین جاست که میفهمید Bloodroots یک عنوان دیگرِ متأثر از مکتب Hotline Miami است و شما با اولین ضربه دشمنتان از پا در میآیید! راهکار اولیه، افزایش سرعت عمل و شکست دادن دشمن بدون ضربه خوردن است اما وقتی با دشمن سریعتری رو به رو میشوید که شمشیری در دست دارد، این راهکار به هیچ وجه جوابگو نیست پس بازی با چشمکزن نشان دادن برخی اجزای محیط به شما میفهماند که میتوانید با برداشتن آنها برای خود سلاحی موقتی دست و پا کنید و از اینجا دنیای تازهای به روی شما باز میشود. برداشتن تکه سنگی بزرگ، پرتاب کردن آن و ترکاندن سر دشمنان؟ البته. استفاده از نردبان به شکل پرههای هلیکوپتر و ناکار کردن چند دشمن؟ چرا که نه؟ و دهها مورد خلاقانه دیگر که بهتر است خود شما حین تجربه Bloodroots آنها را کشف کنید.
طراحی ظاهری Bloodroots یادآور انیمیشنهای سالهای نه چندان دور Genndy Tartakovsky است و به دلیل حس و حال اکشن خاص بازی، بیش از هر چیزی انیمیشن Samurai Jack در ذهن تداعی میکند با این تفاوت که میزان خشونتی که در اینجا شاهد هستیم بسیار بسیار بیشتر است و ریشه در همان مکتب Hotline Miami دارد. با توجه به ضرباهنگ سریع گیمپلی نیاز به موسیقی متنی احساس میشد که این حس و حال را دو چندان کند و خوشبختانه سازندگان در این بخش هم عملکرد بسیاری خوبی داشتهاند.
طبق وعده استودیوی Paper Cult، بازی Bloodroots در زمانی نامشخص در تابستان سال جاری منتشر خواهد و شما هم میتوانید با عضویت در خبرنامه بازی، کد استیم خود را دریافت کنید. به هیچ عنوان این تجربه کوتاه، ناب و خونبار را از دست ندهید.
آموزش بازیابی پسورد اکانت پلی استیشن 4. تمامی اکانت ها از یک ایمیل آدرس برای ورود یا Sign in استفاده میکنند، در واقع نام کاربری شما همان ایمیل آدرس شماست. بنابراین دسترسی همیشگی به آن ایمیل آدرس ضروری است، زیرا ریست کردن پسورد به وسیله آن ایمیل انجام میشود و اطلاعات به همان آدرس ارسال خواهند شد. در بازی سنتر به این مقوله می پردازیم.
اگر به ایمیل آدرس اکانت خودتان دسترسی ندارید در قدم اول باید آن آدرس را تغییر دهید، برای این کار در کنسول پلی استیشن 4 به قسمت:
Settings> Account Management> Account Information رفته و گزینه Select Sign In email Address را انتخاب کنید. یک ایمیل آدرس صحیح که به آن دسترسی دارید را وارد کنید و سپس کلید Confirm را فشار دهید.
تغییر ایمیل آدرس از طریق سایت پلی استیشن هم امکان پذیر است، برای اینکار به آدرس PlayStation.com/account بروید و وارد اکانت خود شوید. منویی که گوشه بالایی سمت راست قرار گرفته رو باز کنید و گزینه اکانت را انتخاب کنید. وارد قسمت Account Details بشوید و identity را انتخاب کنید. در این صفحه کلید edit را فشار دهید.
در قسمت Sign in ID E-mail Address آدرس ایمیل جدید خودتان را وارد کنید و در نهایت کلید Save را فشار دهید. اگر در زمان ورود با خطا مواجه میشوید، مطمئن شوید که ایمیل آدرس و پسورد را به صورت صحیح وارد کردهاید.
برای ریست کردن پسورد خود از طریق پلی استیشن 4، وارد قسمت Settings> Account Management شده و Sign In را انتخاب کنید.
در این صفحه گزینه forgot your password را انتخاب کنید و یا کلید مثلث را فشار دهید. در قسمت Sign In ID ایمیل آدرس خود را وارد کنید و کلید Next را فشار دهید.
تغییر پسورد از طریق سایت پلی استیشن هم امکان پذیر است، برای اینکار به آدرس www.PlayStation.com/account بروید و گزینه Trouble sign in را انتخاب و سپس روی change your password کلیک کنید.
بعد از انجام تمامی این روش ها ایمیلی برای شما ارسال خواهد شد که ادامه مراحل ریست کردن پسورد در آن ها اعلام شده.
قبل از انتخاب پسورد جدید باید هویت خود را تایید کنید که این کار به 3 صورت قابل انجام است.
اولین راه به واسطه تاریخ تولد خودتان است که در زمان ساخت PSN اکانت ثبت کردهاید. اگر تاریخ صحیح را وارد کرده باشید یادآوری آن بسیار راحت خواهد بود. داخل ایمیلی که دریافت میکنید، لینکی وجود دارد که با کلیک کردن بر روی آن به صفحه تایید هویت منتقل خواهید شد. سپس با وارد کردن تاریخ تولد پسورد شما بازیابی (ریست) خواهد شد.
روش دوم ریست کردن پسورد پاسخ به سوال امنیتی است. البته اگر از قبل این گزینه را فعال کرده باشید. برای این کار روی لینک داخل ایمیلی که دریافت کردهاید کلیک کنید تا به صفحه تایید هویت منتقل شوید. با انتخاب گزینه Security Question مراحل را دنبال کنید تا پسورد ریست شود. ویدئوی آموزشی فعال کردن سوال و جواب امنیتی را میتونید در همین بخش پیدا کنید.
اگر به PSN اکانت خودتان از قبل شماره تلفن اضافه کرده باشید، میتوانید از طریق این شماره هویت خودتان را تایید و پسورد را ریست کنید. داخل ایمیلی که دریافت میکنید یک لینک وجود دارد که با کلیک کردن روی آن به صفحه تایید هویت منتقل خواهید شد. با وارد کردن شماره تلفن، کدی را از طریق پیامک دریافت خواهید کرد که با وارد کردن آن پسورد شما ریست خواهد شد.
اگر از قبل شماره موبایلی را به اکانت خودتان اضافه نکردهاید باید از طریق گزینه تایید 2 مرحلهای یا 2-setp Verification اقدام کنید.
نگاهی به دموی بازی سایپرپانک 2077 در نمایشگاه E3 2019. سلام. من دوباره برگشتم با یک شرح کوتاه از نمایشگاه E3 2019 و کار خود را با بازی مورد انتظار Cyberpunk 2077 شروع میکنم. همانند سال گذشته، امسال هم بازی سایبرپانک توسط اصحاب رسانه قابل بازی نبود و تنها سازندگان یک دمو ۵۰ دقیقهای را به صورت زنده در مقابل چشمان ما بازی میکردند. البته امسال استودیوی CD Project Red دو غرفه مجزا برای بازی در نظر گرفته بود که یکی از آنها مخصوص نویسندگان و دیگری هم مخصوص طرفداران بازی بود. تنها فرق این دو غرفه، مدت زمان گیمپلی کوتاه تر برای طرفداران در غرفه طرفداران بود. با در نظر گرفتن این توضیحات به سراغ شروع بررسی نسخه موجود در E3 امسال میرویم. در آخر این نکته را در نظر بگیرید که نسخهای که ما تجربه کردیم همچنان در حال توسعه است و تا زمان انتشار بازی ممکن است دچار تغییرات فراوانی شود.
شخصیسازی اولین بخش نمایش Cyberpunk 2077 بود. تیم سازنده برای این بخش سنگ تمام گذاشته و به لطف گزینههای فراوان، امکان شخصیسازی تمام جزیئات چهره در نسخه نهایی وجود خواهد داشت. هر چند به دلیل محدودیت زمانی، اعضا استودیو با همان چهره پیش فرض دمو را شروع کردند. با شروع دمو در اولین صحنه شاهد حضور «جانی سیلورهند» با بازی Keanu Reeves بودیم. بله درست خواندید! بمب خبری امسال E3 نقش به سزایی در عنوان سایبرپانک ایفا خواهد کرد و در عمل او همانند کورتانا در سری هیلو، یار و یاور شخصیت اصلی اثر در طول بازی به صورت هولگرام خواهد بود. جانی سیلورهند در تمام لحظات حساس دمو در کنار بازیکن حضور داشت و دیالوگها و بازی فوقالعاده کیانو ریوز، یکی از بهترین شخصیتهای موجود در دنیای بازیهای ویدیویی را خلق کردهاست.
در ادامه دمو، شخصیت اصلی با نام «V» برای گرفتن ماموریتی وارد یک قصابی شده و از یکی از شخصیت ماموریتی را دریافت میکند. در این بین اولین حق انتخاب در بازی نمایان میشود. بازیکن فرصت خواهد داشت تا به شخصیت داخل بازی این اجازه را بدهد که به اطلاعات مغز V دسترسی پیدا کرده یا از این امر جلوگیری کند. توجه کنید که هر کدام از این تصمیمها بر ادامه داستان و ماموریت تاثیر گذار خواهد بود. در نسخهای که من دیدم، V اجازه دسترسی به اطلاعاتش را میدهد و به همین دلیل شخصی که به او ماموریت داده قادر خواهد بود در طول ماموریت به کمک V بیاید و مسیر را به او نشان دهد. ماموریت V از بین بردن گروهی از خلافکاران خواهد بود.
بعد از آن شاهد نمایش سیستم خرید و فروش در Cyberpunk 2077 بودیم. در بازی فروشگاه های فراوانی در دسترس خواهد بود که به وسیله آنها میتوانید برای شخصیت خود لباس، اسلحه و … خریداری کنید. سپس V برای رسیدن به هدف خود از یک موتور استفاده کرد. این بخش به صورت سوم شخص و اول شخص در دسترس خواهد بود. در همین حین سازندگان بازی اعلام کردند که در نسخه نهایی ۶ منطقه در اثر وجود خواهد داشت. از آن چه در دمو نمایان بود، موتور سواری یکی از بخشهای لذتبخش اثر خواهد بود، به خصوص که سازندگان با در نظر گرفتن تعداد فراوانی از موسیقیهای مختلف در سبک های متنوع، لذت این بخش را دو چندان کردهاند.
برای این دمو شاهد یکی از مناطق حومه شهر بودیم، جایی که جمعیت نسبتا کمی داشت و منبع اصلی خلافکاران بود. به گفته اعضای استودیو، این بخش از شهر بسیار خطرناک خواهد بود و تنها در صورتی که کار مهمی داشته باشید به آن جا خواهید رفت. با رسیدن به هدف، مشخص شد شخصیتی که ما در حال نظاره آن بودیم، بر پایه استفاده از قدرتهای مخفیکاری آپگرید شدهاست و به همین دلیل در ادامه مرحله، که در یک ساختمان با دشمنان فراوانی جریان داشت، مرحله به صورت مخفیکاری شروع شد. سازندگان بازی تایید کردند که Cyberpunk 2077 را بدون کشتن حتی یک نفر میتوان به پایان رساند. شخصیت V در ادامه با استفاده از هک دوربینها، وسایل مختلف داخل محیط و یک طناب مخصوص، دشمنانش را از سر راه برداشت.
به عنوان مثال، یکی از وسایلی که V هک کرد یک عدد دستگاه مخصوص به پرس سینه بود که باعث شد دشمنی که در حال ورزش بود با افزایش چند برابری وزنه ها روبرو شود و در نتیجه وزنه بر روی سرش افتاد. در همین حین سازندگان از گزینه مخصوص توسعه بازی استفاده کردند که به آنها اجازه میداد شخصیت V را تغییر دهند و همان مرحله اینبار با شخصیتی دنبال شد که بر پایه قدرتهای مبارزه آپگرید شده بود و به جای هک کردن و مخفی کاری، از همان اول دشمنان را به رگبار بست و هر در بستهای که در جلوی راهش بود را شکست. گانپلی عنوان سایبر پانک یکی از نکات قوت گیمپلی اثر به شمار میرود. بدین صورت که هر تیری که از تفنگ V شلیک میشود به صورت دقیقی به بدن دشمنان اصابت کرده و از همان نقطه به آنها آسیب میزند. بازی حتی دارای سیستم قطع عضو هم خواهد بود که در دمو شاهد آن بودیم. یکی از نکات جالب که کمتر شاهد آن در دیگر عناوین هستیم موقع تیراندازی با تیربار است. شما قادر خواهید بود دشمنان را با صدها تیر به رگبار ببنید و تا زمانی که در حال تیراندازی به بدن آنها باشید، همانند واقعیت در حالی که همچنان سرپا هستند تیر به بدن آنها برخورد خواهد کرد و با قطع شدن شلیک اسلحه، به زمین خواهند افتاد.
بررسی بازی MotoGP 19. یک احتمال بسیار قوی وجود دارد، اینکه هیچ کسی در جهان بیشتر از بازیسازان استودیوی Milestone S.r.L. از موتورسواری لذت نمیبرد! مهمترین شاهدی که بر این مدعا میتوان عنوان کرد، ساخته شدن 10 بازی موتور سواری مختلف در حدود 2 سال اخیر توسط این استودیو است، که متأسفانه هیچ کدام آن گونه که باید و شاید از کیفیت قابل قبولی برخوردار نبودهاند. در ادامه خواهیم دید که آیا بازی MotoGP 19 ، که هفتمین باریست که استودیو مایلستون از نام تجاری MotoGP برای ساخت یک عنوان موتور سواری استفاده کرده، چرخه آثار لایسنس شده متوسط یا ضعیف این استودیو را شکسته و یا در امتداد سطح کیفی ساختههای قبلی قرار دارد؟
به رسم اکثر عناوین ورزشی – مسابقهای، MotoGP 19 هم بخش Career را در میان بخشهای مختلف گیمپلی خود گنجانده اما برخلاف روند سالهای اخیر که در بیشتر فرنچایزهای معروف این ژانر شاهد هستیم، خبری از داستانگویی در این بخش از بازی نیست. در موتوجیپی 19، بخش Career به عنوان بخش اصلی بازی ایفای نقش میکند و در حقیقت در برگیرنده بخشهای آموزشی و تمرینی و بخش اصلی تکنفره است. در شروع این بخش، با دو درجه مهارتی رو به رو هستیم که شامل حالات استاندارد و حرفهای میشوند. در حالت استاندارد، نیروهای غیبی زیادی به بازیکن کمک میکنند تا تجربه راحتتری داشته باشد و در حالت حرفهای، تمامی امدادهای غیبی از تجربه بازیکن حذف شده و موفقیت در مسابقات کاملاً وابسته به توانمندی فردی خود بازیکن است.
بعد از انتخاب حالت اصلی، چهار کمپین پیش روی بازیکن قرار میگیرد که از سطح مبتدی تا بالاترین سطح که خود مسابقات اصلی موتوجیپی است را شامل میشود. در هر سطح با موتورهایی با سطوح قدرت و سرعت متفاوتی رو به رو هستیم و خوشبختانه سازندگان توانستهاند در هر سطح با ارائه هندلینگی که به طور کاملاً محسوسی، متفاوت با دیگر سطوح است و همچنین با استفاده از صداگذاری دقیق، کاملاً این حس را القا کنند که موتورهای متفاوتی در هر سطح در اختیار گیمر قرار دارد. امکانات موجود در هر سطح مسابقات هم کاملاً در حد مسابقات واقعی است و امکان حضور یا عدم حضور در تمامی مراحل تمرینی، تعیین نقطه شروع، گرم کردن پیش از مسابقه و خود مسابقه، به طور کامل وجود دارد که باعث میشود بازیکن کاملاً در فضای ذهنی یک راننده حرفهای قرار بگیرد.
دیگر بخشهای فرعی شامل حالت تک مسابقه، مجموعه مسابقات با کنترل کامل بازیکن بر تعداد مسیرها و دیگر ویژگیهای مسابقات و حالت رکوردگیری زمانی است که به یک لیدربورد جهانی متصل است و از این طریق میتوانید توانایی فردی خود را با دیگر بازیکنان سراسر جهان مقایسه کنید. قسمتهای آنلاین هم در دو بخش اصلی قرار دارند که اولی بخش چند نفری سنتی است و با پیوستن با لابیهای موجود یا ایجاد لابی شخصی، میتوانید از امکانات آن استفاده کنید. دیگر بخش آنلاین، بخشهای ویژه eSport است که در حال حاضر در دسترس علاقمندان قرار نگرفته است.
جذابترین بخش MotoGP 19 برای طرفداران این مسابقات و حتی کسانی که به تازگی قصد آشنایی با این سری را دارند، بخش چالشهای تاریخی است. در این بخش به بازیکن این امکان داده میشود که در قالب بزرگان تاریخ مسابقات موتور سواری ایفای نقش کرده و برخی از رقابتهای جذاب، رکوردهای غیرمنتظره و پیروزیهای باورنکردنی این مسابقات را بازسازی کنند. در هنگام انتخاب هر چالش، داستان پشت پرده این رویدادها در اختیار بازیکن قرار داده میشود و ویدئوی کوتاهی از این اتفاقات هم قابل مشاهده است که جذابیت دو چندانی برای بازیکنان حرفهای یا افراد تازه کار خواهد داشت.
بررسی بازی American Fugitive, مدتها قبل و پیش از اینکه راکستار با سومین شماره سری Grand Theft Auto پا به دنیای سه بعدی بازیهای کامپیوتری بگذارد، نسخههای ابتدایی این بازی به صورت دو بعدی ساخته میشدند و زاویه دوربین نیز از بالا به پایین (Top-Down) بود. گرچه این زاویه در نسخه سوم نیز با وجود سه بعدی شدن محیط و اشیا وجود داشت، اما آخرین ملاقاتمان با چنین دوربینی را باید نسخه مخصوص کنسولهای دستی، یعنی Chinatown Wars بدانیم؛ شمارهای که بیش از ۱۰ سال پیش عرضه شد. حال استودیوی مستقل و کوچکی از ناتینگهام به نام Fallen Tree Games، در اولین تجربه ساخت بازی کنسولیشان، سعی در بازآفرینی تجربهای دارند که بسیاری از مخاطبان سری GTA، خاطرات قدیمیشان را با آن گذراندهاند. عنوان American Fugitive که یک Sandbox سه بعدی با دوربین بالا به پایین به شمار میرود، در واقع وامدار المانهایی است که پیشتر در شمارههای کلاسیک GTA با آنها روبرو شده بودیم. در ادامه به بررسی جزئیتر این بازی خواهیم پرداخت.
American Fugitive مینیمال است. ساده و جمعوجور. بیشتر روی تجربه منحصر به فرد و خاطرهانگیزش تکیه دارد و سعی نکرده تا ایدههای جدید و خارقالعادهای را به مخاطبان عرضه کند. داستان که در یکی از شهرهای کوچک حاشیهای در دهه ۸۰ میلادی روی میدهد، از جایی شروع میشود که شخصیت اصلی بازی، Will Riley، با تماسی مشکوک از سوی پدرش به خانه او میرود و در عین ناباوری با جسد بیجانش مواجه میشود. حضور در صحنه جرم کافی است تا قهرمان قصه ما توسط پلیس دستگیر و به زندان انتقال یابد. در ادامه و طی چند میانپرده (اگر بتوانیم اسم آنها را میانپرده بگذاریم!)، ویل از زندان فرار میکند و به دنبال قاتل اصلی پدرش و کشف اسرار مرموز این قتل میرود.
داستان American Fugitive روایت کننده حکایتی سر راست است و اگرچه حفرههای داستانی را در ذهن مخاطبی ایجاد میکند و روند معماگونهاش چندان ساده به نظر نمیرسد، اما در پسِ آن، ایده خاصی خودنمایی نمیکند. با این حال همین بهانه ساده بستر مناسبی برای روی دادن اتفاقاتی است که بر روی چنین داستانی سوار شدهاند.
گیمپلی American Fugitive بیشتر شامل دو بخش میشود. کنترل شخصیت اصلی و همچنین راندن وسایل نقلیه. هندلینگ ماشینهای به کار رفته در این عنوان به لطف فیزیک بسیار خوبشان، تا حد زیادی لذتبخش است و درست از آب درآمده، در طرف دیگر اما کنترل شخصیت روی زمین چندان چنگی به دل نمیزند. جدای از حرکت گاهاً خشک شخصیت و گیر کردن در آبجکتهای محیطی، گانپلی بازی نیز راحت نیست و پیشبرد مبارزات آن دشواریهایی را برای مخاطب به همراه خواهد داشت.
روند گیمپلی نیز همانند داستان بازی، ساده و بیآلایش و تا حد بسیاری زیادی شبیه به نسخههای قدیمی GTA است. ماموریتهای موجود در American Fugitive اگرچه در محیط جهانباز روی میدهند، اما پیشبرد این مراحل اغلب خطی است و برای انجام دادنشان باید از نقطه A به B بروید و کار پیش پا افتادهای را انجام دهید. در حالی که برای به اتمام رساندن تمامی ماموریتهای AF صرف زمانی حدود ۵ ساعت کافی است، اما ساده بودن بیش از حدشان باعث میشود تا حتی بازی در همین مدت نیز تکراری و خسته کننده جلوه کند. جدای از این، در گشت و گذارهای آزاد در نقشه نه چندان بزرگ AF، کارهای زیادی برای انجام دادن پیدا نخواهید کرد. اینجا خبری از مراحل جانبی جذاب نیست و به انجام مسابقه با ماشین، بخش Time Trial، Stunt Jump و پیدا کردن یک سری مکان مشخص، محدود میشود. البته فروشگاههایی نیز طراحی شدهاند که میتوانید از آنها آیتمهای مختلفی را خریداری کنید یا اگر دلتان برای دستبرد زدن تنگ شده، دست به سرقت بزنید.
علاوه بر فروشگاهها، تقریباً تمام ساختمانهایی که در حین تجربه این عنوان خواهید یافت قابل ورود هستند. البته درون هیچیک از آنها طراحی نشده، اما مینیگیم کوچکی برای گشت و گذار در اتاقهای خانهها و ساختمانهای موجود در بازی طراحی شده تا آیتمهایی را در آن مکانها پیدا کنید. سیستم Inventory موجود در American Fugitive نیز لیست بلند بالایی از انواع و اقسام اشیای مختلفی را شامل میشود که میتوان همزمان آنها را حمل کرد. نکته جالب اینجاست که هرکدام از این وسایل را باید در جایگاه خاصی استفاده کرد و وجود آنها چندان بیعلت نیست. مثلاً برای دزدیدن ماشینها و باز کردن درِ آنها، میتوان از دیلم، آچار، چوب بیسبال و … استفاده کرد. در کنار Inventory، سیستم آپگرید کردن قدرتهای شخصیت نیز گنجانده شده که اگرچه ساز و کار سادهای را دنبال میکند، اما تا حدودی باعث تنوع در گیمپلی میشود.
نکته دیگری که احتمالاً بیش از هرچیزی در خلال بازی کردن به آن توجه خواهید کرد، تعداد بسیار زیاد ماشینهای پلیس در نقشه است. گاهاً با وجود تعداد بالای پلیسها، درست بعد از اینکه ماشینی را بدزدید یا وارد خانهای بشوید، پلیس از گوشهای ظاهر میشود و شما را دنبال میکند. درجات تحت تعقیب بودن نیز همانند سری GTA، با ۵ ستاره از یکدیگر متمایز میشوند و به سرعت پس از ارتکاب جرم یا کشتن پلیسها، به حداکثر درجه تحت تعقیب بودن خواهید رسید. همینقدر که پلیس به سرعت به دنبالتان میآید، از سوی دیگر به سرعت نیز میتوانید از دستشان فرار کنید. کافی است به پشت خانهای بروید و با تعویض یا در آوردن لباستان مطمئن باشید که پلیسها شما را گم خواهند کرد!
طراحی محیطی با استایل حومه شهر و نیز وسایل نقلیه، ساختمانها و جزئیات به کار رفته در آن، همگی با همان سبک مینیمال صورت پذیرفتهاند و در کل قابهایی دوستداشتنی را پدید میآورند. خصوصاً توجه به موارد جزئی و ریز مانند حیوانات و اشیایی که همگی قابل برداشتن هستند، چهره جذابی را به جلوه بصیری American Fugitive داده است. همانطور که بالاتر نیز اشاره شد، فیزیک بسیار خوب اجسام که به خصوص در حین رانندگی خودنمایی میکند، تجربه استفاده از اتومبیلها را تا حد بسیار خوبی لذت بخش کرده است و یکی از نقاط قوت این عنوان به شمار میرود.